ائمۀ شیعه علیهمالسلام از متفکران بزرگ جهان بشریت هستند. شاید این بیان برای فردی که با تفکر این بزرگان آشنایی ندارد بسی سنگین به نظر آید. اما واقعیت آن است که اندیشۀ انسانی این بزرگان به ویژه در حوزۀ علوم انسانی و خاصتر از آن در رشتۀ حقوق مدرن چندان بررسی نشدهاست. تاکنون، با تلاش اندیشمندان مسلمان وگاهی غیرمسلمان ایشان اغلب بهسان عرفایی کامل و متدینانی تمام تنها توانستهاند محفل دین را منور سازند. این نوشتار در واقع پردهای دیگر از گنجینۀ دانش این افتخارهای بشریت را در حد توان نشان خواهد داد. موضوع اصلیای که همۀ این نوشتار را به هم مربوط کردهاست بررسی نسبت حقوق بشر و شهروندی در گفتار و رفتار ائمۀ شیعه است. باید تحقیق شود که این بزرگان که همگی بهدست حاکمان زمان خود شهید شدهاند چگونه در وضعیت صلح و جنگ، قیام و قعود، حکومت و رعیت به حقوق آدمی میاندیشیدهاند و چگونه توانستهاند بین گرایشهای دینی و حقوق انسانی ارتباط برقرار کنند. پندار این نوشتار نیز این است که بدون شک در تفکر این بزرگان،جداسازی روشنی بین حقوق شهروندی و حقوق بشری وجود دارد؛ بنابراین سؤال از چگونگی آنها یعنی به نوعی تنها نسبت و میزان این حقوق سؤال میشود. برخی از ائمۀ شیعه توفیق حکومت و خلافت داشتهاند و برخی تنها امامت کردهاند. برخی با حاکم جائر زمانه جنگیدهاند و برخی با چنین حاکمی صلح کردهاند. برخی آشکارا به تبلیغ شریعت، مدنیت و در نهایت انسانیت پرداختهاند و برخی در کنج زندان، رندانه در انتظار فرصت نشستهاند. خلاصه هر یک روش و سبک ویژهای برای هدف انسانی خود داشتهاند. هدفی که اگر نام اسلامی بر آن مینهیم، در دل رویکرد انسانی هم مییابد چراکه رسالت ایشان جهانی و برای بشریت بودهاست. به تعبیری آنها صدای عدالت انسانی هستند؛ فرزانگانی که مانندی برای آنان نمیتوان یافت. البته شاید این ستایش در خور یک کتاب علمی نباشد و مخاطب را سخت گران آید که چرا قبل از عرضه به تبلیغ محصول آن پرداختهاست. واقعیت آن است که نویسنده با همین اندک مطالعۀ یک رویکرد حقوقی در حوزۀ حقوق انسانی توانستهاست ارادت خود را به این بزرگان دوچندان کند و بیپیرایه و فارغ از روشهای پوزیتویستی و بیطرفانۀ علمی فاش میگوید و از گفتۀ خود دلشاد است که هرچند در مقام تنظیم فرضیۀ نخست بیطرف بودهاست، اما در مقام استنتاج نهایی فرضیه بیطرف نبوده و زندگی این اندیشمندان مسلمان بر رأی او تأثیر بسیار گذاردهاست تا آنجا که خوانندۀ نکتهسنج میتواند در برخی فصول میزان همنوایی مؤلف با موضوع را به دقت دریابد. هرچند میتوان این امر را با روشهای کیفی و ادراکی همزمان مقبول جلوه داد، با این حال نگارنده نیازی به پیگیری چنین توجیهی نمیبیند. نتیجه آنکه بدونشک دراین کتاب کاستیهای فراوانی فراتر از ذهن مؤلف وجود خواهد داشت؛ با این حال میتوان این مژده را داد که یکبار مطالعۀ این کتاب میتواند خوانندۀ مسلمان را حداقل در فضای ذهن خود، دغدغهدار کند؛ کمک کند تا به شکلی دیگر رهبران دینی را ببیند و خوانندۀ غیرمسلمان را به شوق اندازد تا در تفسیر اسلام در بند صورت و روایت تاریخ آن نماند. کتاب با رویکرد حقوق انسانی سعی دارد هر گزارۀ دینی را دقیق بررسی کند و بر این منطق پای میفشارد که در اسلام گزارهای نیست که تنها اسلامی باشد و تفسیر انسانی نداشته باشد.
در آخر این بحث باید اعتراف کرد که مؤلف قصد ندارد مطالبی را که در گذشته بهصورت جزئی یا کلی در جایی به چاپ رسانده دوباره منتشر کند. اما از آنجا که بیشتر مطالب این کتاب هنوز چاپ نشده و آنچه هم منتشر شده بیشتر در نشریات علمی حاضر به دلیل تنگی قافیه (روش خاص تنظیم مقاله) کوتاه شده است، به ناچار، تفصیل مطالب در این مجموعه آمده است تا خوانندۀ محترم مجموعهای کامل را بهسان منظومهای مرتبط بههم در دسترس داشته باشد و از هزینۀ مادی و معنوی آن هم برای جستجو رهایی یابد. به هر حال این مجموعه توانسته است تنها بخشی از نظرات برخی ائمۀ شیعه را دربارۀ حقوق بشر و شهروندی مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. شش امام شیعه در این کتاب مورد بحث واقع شدهاند که به ترتیب میتوان در فصول جداگانه با بخشی از تفکرات آنها در این مورد آشنا شد.
1. بخش اول کتاب با تأکید بر اندیشۀ امام علی علیهالسلام به سراغ نهجالبلاغه رفته است. نکتۀ بحث این است که علاوه بر تکالیف متقابل حاکم و رعیت در حوزۀ حقوق بشر، حقوق شهروندی و نقش دولت در آن نمیتواند توجیه کنندۀ خودکامگی حاکم در آن جامعه باشد. نامۀ 53 نهجالبلاغه جایگاهی بس سترگ در توضیح این مسئله دارد. با این فرض که نظریههای رایج معاصر پیرامون حقوق شهروندی بیش از آنکه در بازگرداندن حقوق انسانی شهروندان گامی برداشتهباشند ناخواسته منجر به افزایش ابهام در مرزبندیهای ناظر بر حقوق انسانی در دوران کنونی گشتهاند، پرسش بنیادین نوشتار بخش اول بر محور فهم چیستی مرزهای حقیقی عدالت و انصاف در جداسازی و تقسیم حقوق انسانها در دو حوزۀ حقوق بشر و شهروندی در عهدنامۀ مالک اشتر استوار میشود.
2. حسنبنعلی علیهالسلام، خلیفۀ پنجم مسلمانان و دومین امام شیعیان جهان، برای حفظ حقوق بنیادین اعضای جامعۀ اسلامی معاهدۀ صلحی را طراحی کردند که به دلیل بنای نخستین آن بر نگهداری حقوق انسانی و آزادیهای اساسی، صلح عادلانه نام گرفته است. بخش دوم کتاب به این مسئله پرداخته است که هر چند این معاهده به اقتضای شرایط حاکم در وضعیتی اجباری بستهشد و نیز طرف معاهده یعنی معاویةبنابیسفیان، والی باغی شام، در عمل به هیچیک از مفاد آن وفادار نماند تأکید بر رعایت اصولی اولیه همچون حق حیات، آزادی، امنیت، عدالت و برابری باعث شده تا مضامین صلح امام حسن(ع) با معاویه بهعنوان سندی در راستای استقرار صلحی پایدار و عادلانه پذیرفته شود. بازخوانی متن این صلحنامه و شرایط تاریخی آن نشان میدهد که چرا و چگونه خلیفۀ پنجم مسلمانان جهان برای تأمین حقوق بنیادین افراد جامعه و ضمانت حقوق انسانی و آزادیهای اساسی آنان، حاضر به سازش با قدرت طلبی یک والی ناچیز شدند.
3. حقوق بشر حقوقی است که انسان به دلیل انسان بودن از آن برخوردار است و در صورت تضییع، قیام برای دفاع از آن هم بخشی جدانشدنی از همین حقوق محسوب میشود. این برداشت برای نخستین بار در تاریخ بشریت از سوی حسینبن علی(ع) به طور آشکارا عملی و نهادینه شد. این بیان فرضیۀ اصلی بخش سوم است. بهعلاوه باید گفت که اصل قیام برای بازگرداندن حقوق بشر در سطحی که خود، خویشان و یاران فرد، قربانی حقوق انسانی دیگران گردند، فرهنگی بود که تنها در نهضت حسینی نمود یافت. از اینرو پندار این گفتار این است که جنبشها و نهضتهای مشابه بعد از این قیام، همگی نه برای هدف اصیل و انسانی این قیام بلکه بیشتر برای دفاع از اصل این قیام یا خونخواهی قربانیان آن انجام شدهاند. بررسی و تحلیل علل حقوق بشری قیام عاشورا و نهضت حسینی موضوع بحث این بخش است.
4. حقوق بشر بهعنوان حقوقی مرتبط با همۀ انسانها در ذهن و زبان امام سجاد نیز جایگاه بیبدیلی دارد. رسالۀ حقوق بهجامانده از ایشان را شاید بتوان بزرگترین سند حقوقی یک پیشوای دینی دانست که در آن بر حقوق همگان و نه همکیشان خود تأکید دارد. البته این حقوق که امروزه از آن بهعنوان حقوق بشر یاد میکنیم مرز ظریفی با حقوق افرادی دارد که خود را متدین میدانند و در یک فضای اجتماعی، با هدف سعادت جمعی به همزیستی با سایر افراد پرداختهاند. جداسازی حقوق اخیر از حقوق بنیادین میتواند زمینۀ جداسازی حقوق بشر از حقوق شهروندی در اندیشۀ امام سجاد)ع( باشد. بخش چهارم کتاب با در نظر گرفتن این جداسازی به بررسی عناصر این دو دسته حقوق در کلام امام سجاد(ع) پرداختهاست.
5. از ویژگیهای مکتب امام صادق(ع) در مباحث حقوقی بهویژه آن بخش که ناظر بر حقوق محض انسانی یا به بیان امروزی حقوق بشر است، تبیین عقلانی است. بخش پنجم به بررسی حقوق این مهم میپردازد. دورۀ امام صادق(ع) جایگاه عقل در درک احکام شرعی و حقوق فردی به اوج کمال رسید بهطوریکه شاید نتوان هیچ سابقهای برای قبل از آن سراغ گرفت. این سبک تأمل مستقیم یا غیرمستقیم باعث رونق روش تعقلی در همۀ مکاتب فقهی شد که به نوعی از دانش امام صادق(ع) روزی مییافتند. روش تعقلی بهعنوان یک مبنا در تمام علوم دوران حضرت نمود یافت. تأثیر این روش در دانش حقوقی اسلام ثمرات زیادی داشته است که خواسته یا ناخواسته منجر به تبلور اندیشۀ شیعی به مثابه مکتب عقل محور در حوزۀ حقوق انسانی شده است. بررسی روش عملی مکتب امام صادق(ع) در این مورد نشان میدهد که نوعی تعامل بین سبک علمی این مکتب و مکتب حقوق طبیعی وجود دارد. بخش پنجم کتاب با تعقل محوری دانستن هر دو مکتب حقوقی قصد دارد تا فرضیۀ اشتراک رویکرد علمی این دو در ارتباط با حقوق بنیادین انسانی را بررسی کند. خروجی اثبات چنین فرضیهای، ثبوت فلسفۀ حقوق مشترک یا واحد برای حقوق جهانشمول انسان است.
6. حقوق بشر مسیری بهسوی آخرالزمان است؟ بخش آخر کتاب با این سؤال پایه به بررسی نسبت حقوق بشر و مهدویت میپردازد و آن را پیرو بحث قوانین طبیعی تحلیل میکند. در این نگاه، بشر معاصر لزوما در آخرالزمان نیست، اما به گونهای رفتار میکند که گویی در آن است. آیا این رفتار بازتاب طبیعی سبک زندگی امروز بشر است؟ برخی از فیلسوفان و جامعهشناسان معاصر دورهای را که در آن بهسر می بریم دورۀ گذار از قرائتها و روایتهای کلان مینامند. آنها معتقدند همگان در برزخی بهسر میبریم که آیندۀ آن تاریک و گذشتهاش آکنده از اشتباه است. بشر امروزی دیگر نه ادعای بندگی دارد و نه سمت خدایی را میپسندد. از گذشته بریده و به آینده بدبین است. بنابراین همه چیز را میپذیرد و هیچ چیز را برنمیگزیند. این دوره را بسیاری دورۀ پسامدرن یا فراتجدد مینامند. اما آیا دورهای که برخی از روی یأس و برخی از روی ترس آن را عهدی متفاوت از سابق میبینند بیشتر محتاج پیامبری معنوی است یا دورهای که انسان خود را خدا نامید و از آسمان برید؟ به دیگر سخن چه زمانی این بشر خاکی محتاج پیامبریست؟ در عهد کودکی و بازی، عصر غرور و جوانی یا حین پیری و کوری؟ در مرحلۀ دوم، چگونه پیامبری او را متقاعد و قانع میسازد؟ بخش آخر کتاب با علم به مسئلۀ حیران بودن بشر امروزی و حق معنوی او به مثابه حقی بشری، به دنبال یافتن پاسخی به پرسشهای بالاست. اساس سخن در این فرضیه نهفته است که «گفتمان پیامبری پایان ندارد» و یکی از علایم حیات جاویدان این گفتمان اصل مهدویت است. گفتمان مهدویت نیز در چارچوب قوانین طبیعت نمایان میشود.
وزن | 396 گرم |
---|---|
موضوع | |
مولف |
محمدجواد جاوید |
ناشر |
مخاطب |
شابک |
9786005750058 |
تعداد صفحات |
220 |
قطع کتاب | |
نوع جلد | |
سال چاپ | |
نوبت چاپ |
وزن | 396 گرم |
---|---|
موضوع | |
مولف |
محمدجواد جاوید |
ناشر |
مخاطب |
شابک |
9786005750058 |
تعداد صفحات |
220 |
قطع کتاب | |
نوع جلد | |
سال چاپ | |
نوبت چاپ |
محصولات مشابه
فروشگاه کتاب مهربان، فروشگاهی برای همه!
فروشگاه آنلاین کتاب مهربان از سال 1392 فعالیت خود در زمینه فروش اینترنتی آغاز کرد. طی سال های اخیر با بهره مندی از یک فروشگاه آنلاین توانستیم همراه شما دوستان و علاقمندان کتاب و کتابخوانی به هر دو صورت حضوی و مجازی باشیم. این فروشگاه با بهره مندی از فروش اینترنتی سعی بر این دارد که مشتریان عزیز بدون اتلاف وقت و با صرف تنها زمانی کوتاه بدون دغدغه ترافیک کتاب خود را خرید کنند . ما با بهره مندی از یک تیم قوی سعی در جلب رضایت شما همراهان عزیز داریم و متعهد هستیم کتاب شما را به هر نقطه از ایران عزیزمان ارسال کنیم. میدانیم که همیشه نقص هایی در هر حرفه ای است، بنابراین به تازگی قسمت پیشنهادات و نظرات محصول راه اندازی کردیم و امیدواریم با نظرات خود ما را در ارائه هر چه بهتر یاری رسانید . ما با گوش جان پذیرای نظرات شما دوستان هستیم.
برای عضویت در خبرنامه مهربان شاپ، نام و نام خانوادگی خودرا به شماره 50002710004256 پیامک کنید.
تهران، خیابان انقلاب، خیابان 12فروردین، خیابان لبافی نژاد، پلاک 189 (فقط با هماهنگی) | 09388104256 | info@mehrabanshop.ir
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.