استخراج مفاهيم جديد از متون قديم پديده تازهاي نيست اما اين كندوكاو نظري در هر دوره، سخت ضروري است. بالاخص زماني كه منادي ديني متن خود را خاتم نصوص مقدس بداند و خلايق را با تحدي بسيار به تدبر مداوم پيرامون آن فراخواند. مجموعهاي از منابع اسلامي با سند موثق اعم از قرآن كريم و احاديث و ادعيه بزرگان دين زمينهاي در اين كتاب فراهم آورده تا در گام اول با رويكردي اكتشافي به گردآوري واژگان معطوف به انديشه اجتماعي معاصر بپردازيم. پس از شناسايي اوليه، تلاش در توصيف اجمالي هر مجموعه از آيات و روايات و ادعيه مرتبط در ضمن عناويني خاص ميتواند گام دوم را تشكيل دهد. در گام سوم نوعي تحليل متن به قصد نگارش موضوعي بسيار خاصتر زمينه نگاهي كلان به هر متن را فراهم آورده است كه در سه فصل آخر اين مجموعه مباحث مطرح شده اين هدف را تعقيب ميكنند.
شايد لازمترين توضيح در اين مقدمه علاوه بر اجمال فوق توصيف بيشتر روش به كار رفته در اين كتاب است. لذا بايد البته گفت كه در پژوهش از متن قرآن و ديني بالاخص در موضوع انديشه اجتماعي كه محور اين كتاب بهشمار ميرود، اتخاذ نوع روش و رويكرد آن، بيش از احصاء معلومات و اطلاعات قرآني و متني ديگر حائز اهميت است. اينكه خاصه در مورد قرآن كريم چه نوع روشي قادر است ما را به اين پرسش اساسي پژوهش كه «مفهوم و مناط انديشه اجتماعي در قرآن چيست؟» رهنمون شود، بسيار ارزشمند است، زيرا براي اين منظور روش قرآني يا رويكرد متواتر و مقبولي وجود ندارد و عمده روشها ابداعي و ابتكاري هستند. معضل يك چنين پژوهشي بيش از آنكه ناشي از جمعآوري اطلاعات باشد به شيوه جمعآوري و منطق ورود در قرآن باز ميگردد. آيات حقوقي، سياسي و اجتماعي قرآن مملو از معلومات خامي است كه عملياتي كردن و فهم آنها در راستاي موضوع مورد مطالعه، تنها در سايه يك روش مناسب قرين موفقيت خواهد بود.
بنابراين مفروض اين مطالعه آنست كه، مفهوم و مناط انديشه اجتماعي در نصوص ديني اسلامي به ويژه قرآن ذكر شده است و فرضيه تحقيق ميتواند بر اين اساس شكل گيرد كه «قرآن مجيد، نهج البلاغه و صحيفه سجاديه انديشه اجتماعي را مبتني بر انديشه الهي ميدانند بهطوريكه ساير ملاكهاي مقبول در طول آن قرار دارند». در اثبات اين فرضيه، ناچار از اتخاذ روشي نوين شدهايم تا بدينوسيله قادر باشيم عنوان تحقيق را كه در پي يك روش پژوهش «موضوعي» در نصوص است محتوا ببخشيم.
بنابراين به صورت خاص در مورد قرآن بايد از روشي جديد سخن گفت. در اين كتاب در «روش» و «پژوهش» رهيافتي «اكتشافي ـ توصيفي» دنبال شده است تا بهترين روش براي انجام اين نوع پژوهش بدست آيد. لذا پژوهش هم از چيستي و وجود معيار ميپرسد و هم پس از كشف آن به توصيف ويژگي هريك از معيار(ها) خواهد پرداخت. چون در غير اين صورت امكان اختلاط مباحث و وصول به احتمالات مختلف منجر به سر درگم شدن محقق در برابر درياي مفاهيم و مطالب قرآن ميگردد. مشكلي كه براي بسياري از مشتاقان مطالعه قرآن حادث ميگردد و در كشف موضوع خود از قرآن، نميدانند به كدامين آيات يا سورههاي قرآن مراجعه نمايند و با چه معياري آيات مرتبط با موضوع را بشناسند. لذا بسياري در همان آغاز نامه، مرثيه پايان نامه را ميخوانند.
براي گريز از اين نوع مشكلات، برخي انديشمندان در اين باره رويكرد (روش قرآني) «اجتهادي» را پيشنهاد كردهاند،[1] عدهاي نيز با اندكي تفاوت از آن به تفسير «تدّبري» ياد كردهاند[2]. در عين حال تفسير عقلي، تدبري يا اجتهادي همواره به عنوان يكي از مشهورترين رويكردهاي قرآني (روشهاي تفسير قرآن كريم) مطرح بوده است. كه ميتوان آنرا حّد وسط بين دو نوع ديگر تفسير يعني تفسير به رأي (طبقه افراطي) و تفسيرنقلي (طبقه تفريطي) دانست[3]. اين نوع تفسير برزخي ميان حلّيت و حرمت يا بهشت و جهنم نيز ميباشد و آنچه در اين ميان نقش اصلي را ايفا ميكند، ميزان تبحر مفسّر است. توضيح ديگري در اين باره ضروري به نظر ميرسد و آن استخدام دو واژه روش و رويكرد در اين مقدمه ميباشد. چنانكه ذكر شد روش اين پژوهش از منظر روشهاي علمي رايج در پژوهشهاي علوم انساني (اكتشافي، توصيفي و تبيني)، متمركز بر دو مورد اوليه ميباشد و لذا اساسا به چرايي وجود يا عدم وجود معيارهاي قراني كه در روش سوم بحث ميشود، نميپردازد. اما در نوع فهم آيات و شيوه ورود به قرآن و مطالعه آيات آن از ميان رويكردهاي رايج روايي، تاريخي، تطبيقي، فلسفي و امثال آن، تنها رويكرد تدبري را برگزيده است كه با رويكرد رايج اجتهادي همسايگي دارد، اما به دليل سبك خاص استعمال آن در اين پژوهش ترجيحا در اينجا از همان واژه تدبري بعنوان رويكرد فهم آيات قراني ياد شده است. بنابراين اگر از اين رويكردها به روش ياد ميشود در مقايسه با روح كلي حاكم بر پژوهشهاي علوم انساني جنبه مجازي دارد.
با اين وجود كارايي اين رويكرد در پژوهش موضوعي قرآن مجيد محتاج ابزار ديگري است تا محقق را در مقابل درياي مفاهيم آيات حيران نگذارد. به ديگر سخن، روش تفسيري قرآن غير از «روش تحليلي» آن براساس «موضوع آيات» است. تشخيص نوع آيه در طبقه بندي موضوعي،مشروط به كشف مفهوم خاص آن آيه خواهد بود. اين در حقيقت كاربردي كردن منطق تفسيري بر اساس ابزار تحليل محتواي خاص قرآني است. عموم محققان محترم معاصر در پژوهشهاي قرآني نيز براي نشان دادن روشمندي تحقيق خود در حوزه مسائل روز، با تلاش فراوان سعي كردهاند به آن روش تفسيري-اجتهادي استناد كنند اما به دليل فقدان نقشه راه، عملا امكان ارزيابي ميزان وفاداري اين پژوهشگران قرآني به دادههاي تفسيري و سپس ارزيابي آنها براساس معياري مشخص وجود ندارد. بعبارتي امكان ابطال و تاييد اين آوردهها همواره شخصي و بعضا ذوقي خواهد ماند.بنابراين نقشه علمي و طرحي اساسي بايد كه براي ديگران هم امكان پيمودن آن باشد و مهمتر از همه قابليت قبول و رد تفسير موضوعي را در فضايي فراتر از تشخيص يا اجتهاد فردي براي مخاطبان و ساير محققان بصورت عمومي هم هموار سازد.[4] براي پرهيز از اين بنبست تفسير اجتهادي بوده كه در اين كتاب روش تدبري در حقيقت مجهز به ابزاري تحليل محتوايي بر اساس الگو و مراتب زير ميباشد:
1. در اين مرحله مقدماتي، ابتدا بايد آيات مرتبط با موضوع حاضر مثلاً انديشه اجتماعي را تميز داد، (1) آنگاه به تدبر و مفهومگيري در آنها پرداخت (2). يعني بررسي گردد كه تا چه ميزان يك واژه فارغ از فضاي تاريخي يا فرهنگي پيرامون آن، ميتواند گوياي مقصود موضوع اين بحث جديد باشد. در نهايت (3) بايد مفاهيم كارآمد و ناظر به مقصود را در راستاي موضوع حاضر به كار انداخت. يعني در اين قسمت تشخيص صحيح از مفهوم خاص موضوع و واژه استخدامي و ميزان همبستگي معنايي آنها مهمترين كار پژوهشگر در اين قسمت ميباشد. حال از مجموعه آنها ميتوان به مقصود قرآن در اين مورد خاص پي برد. در اين روش چنانكه علامه طباطبايي – رضوان الله تعالي عليه – در مقدمه الميزان آورده است: بايد توضيح معناي هر آيه را از آيات قرينه و نظيره آن با تدبر بدست آوريم. ضابطه پيدا كردن نظيره براي هر آيه هم اينست كه عين كلمات يا كلمات هم خانواده كلماتي كه آن آيه را تشكيل دادهاند در آيه يا آيات ديگر بدست آوريم[5]. اين رويكرد هم در واقع الگوگيريي از فرمايش امام علي(ع) در نهج البلاغه دارد كه ميفرمايند: «كتاب خداست، كه به ياري آن حق را ميبينيد و ميگوييد و ميشنويد. برخي از آن، برخي ديگر را تفسير ميكند و برخي از آن، به برخي ديگر شهادت ميدهد.»[6]
2. اما به عنوان نمونه در موضوع خاص پژوهش مثلاً واژه «مشروعيت مدني» يا هم خانواده آن چيست؟ و چگونه بايد واژهكاوي و معنايابي كرد؟ مسلماً واژه «مشروعيت» و يا «قدرت» سياسي با رويكرد اجتماعي كه ناظر به حوزه عمومي هم باشد، در قرآن وجود ندارد. ولي با تفصيلي كه در فصل اول اين مجموعه خواهد آمد روشن ميگردد كه تعريف مشروعيت پيوند ناگسستني با توجيه مساله «اطاعت» دارد. چنانكه برخي از انديشمندان اساسا سئوال مشروعيت را تنها در پاسخ به وجاهت اطاعت و فرمانبرداري مطرح ساختهاند. از منظر ديني نيز تاكيد بسيار شده كه «هيچ امارتي بدون اطاعت» قوام و دوام نيابد. بر همين اساس در باب اهميت اطاعت در جامعه از عمر بن خطاب هم نقل شده كه «لا اسلام بلا جماعه، و لا جماعه بلا امير و لا امير بلا طاعه»[7] يعني: اسلامي بدون جماعت و جماعتي بدون امير و اميري بدون اطاعت وجود ندارد. با عنايت به اين روح جمعي اسلام و با تفحص بسيار در واژگان و مفاهيم مختلف و مترادف بالاخره اين واژه بعنوان واژه برتر در رساندن مفهوم مشروعيت در قران كريم برگزيده شده است. بنابراين واژه «اطاعت» واژه مختار ما در تبيين مفهوم مشروعيت حكومت در قرآن خواهد بود. كه در مجموع 74 بار در قرآن در سياقهاي مختلف بكار رفته است كه 9 مورد از آن آيات تكرار شده است.
3. در مرحله سوم آيات بهترتيب شماره سورههاي آنها از آخر قرآن به سوي اول آن مرتب شده است و بررسي آيات سورههاي مرتبط نيز به همين سبك بررسي ميشود. در موارديكه دو يا چند آيه در يك سوره وجود دارد، آنها نيز از آخر به اول مرتب شدهاند. زيرا در اين سير و منطق بررسي، هم از نظم و ترتيب آسماني كه همگام ترتيب سورهها و آيات قرآن است استفاده شده و هم از آيات مكّي به مدني كه به مرور در روند تفحص داراي تفصيل بيشتر ميگرديده به همان ميزان تكميل ميشوند، سير كردهايم.
4. در مرحله پاياني هر آيه را كه داراي واژه «اطاعت» و يا سياقهاي آن بوده است، در سياق هر «آيه» و ركوعات آن كه در برگيرنده يك قالب معنايي و منظومه مفهومي است، مورد تجزيه و تحليل و مفهومگيري در مورد موضوع پژوهش قرار ميدهيم[8].
5. در عين حال براي اينكه شائبه وجود مفهوم مشروعيت مدني يا اجتماعي در ساير واژگان قرآني مرتفع شود، واژههاي محتمل و رقيب پس از تبيين لغوي در مفهوم قرآني آن نيز مورد بررسي قرار گرفتهاند.
در اين كتاب طي بخش اول با تكيه بر همين روش كشف منظومه معنايي به شناسايي واژگان اجتماعي در قرآن كريم رفتهايم و در هر مبحث مجموعه ايات مرتبط احصاء شده است سپس مجموعه آنها بدون تحليل و بصورت خام از قران جمعآوري و در ذيل عنوانهاي انتخابي قرار گرفتهاند. اين بخش باعث خواهد شد تا علاوه بر برانگيختن حس كنجكاوري محقق براي كشف مباحث دقيقتر و بيشتر از آيات مرتبط، بتواند صحت و سقم عنوان كلي را محك بزند.
سه فصل پاياني كتاب عملا با استحصال انديشهاي اجتماعي مبتني بر يك تحقيق علمي از سه متن قرآن كريم، نهجالبلاغه و صحيفه سجاديه دست زده است. اميد است به مثابه شروع يك تلاش علمي اين مجموعه ضمن كمك به دانشجويان و محققان، نويسنده را در گردآوري و تحليل و تدقيق بعدي مساعدت نمايد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.