داستان رمان جدید آنا گاوالدا ، روایت دو جوان به نام های فرانک و بیلی است که در گردنهای در رشته کوههای «ساون» گرفتار شده اند؛ رمان تلنگری است استادانه از قرن حاضر پاریس و داستانهای غیرمنتظره روابط دوستانه. با تاریک شدن هوا، بیلی داستانهایی درباره زندگی شان تعریف میکند تا خودش و فرانک را آرام کند و این روایت ها بصورت متناوب ادامه پیدا می کند.
قسمتی از کتاب بیلی :
با کینه به هم نگاه می کردیم. او ، حتما” به خاطر این که همه چیز تقصیر من بود و من ، به خاطر این که هیچ دلیلی نمی دیدم که این طور نگاهم می کند. کارهای احمقانه. از وقتی که آشنا شده بودیم بارها تمام آن کارها را انجام داده بودم و او همیشه از آن ها لذت می برد و به لطف این کارهای من کلی می خندید. او نباید فقط به این دلیل که این بار قرار بود همه چیز بد تمام شود، مرا سرزنش می کرد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.