گزیده ای از کتاب
وقتی شخص در طول زندگی در جستجوی لذت هاست اما تعمقی در معنای زندگی نمی کند، حیاتش بی هدف است. البته زندگی بامعنایی هم که اثری از خوشحالی در آن نباشد غم انگیز خواهد بود. تا پیش از آن لحظه در سالن رقص، پی نبرده بودم که خودم را از شادی ها دور نگه می دارم. البته آن لحظه زودگذر خوشحالی ام هم به واسطه احساس گناهم نابود شد و به نظرم رسید پیش بینی ام در مورد اینکه هیچ وقت نخواهم توانست شادی محض را تجربه کنم صحیح است. اما روزی راب، برادر دیو، در یک تماس تلفنی هدیه ای واقعی به من داد. او به من گفت: «دیو از روزی که با تو آشنا شد، آرزویی جز خوشحال کردن تو توی دلش نداشت.» راب با بغض ادامه داد: «دیو دوست داره خوشحال باشی، حتی الان. اینو ازش دریغ نکن.» خواهر شوهرم امی، هم کمکم کرد پی ببرم که حالت روحی ام چقدر روی فرزندانم تاثیرگذار است. فرزندانم به امی گفته بودند حال شان بهتر است چون مادرشان دیگر همیشه گریه نمی کند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.