کتاب بامداد خمار

ریال۳.۶۰۰.۰۰۰

50 در انبار




وزن 540 گرم
موضوع

مولف

فتانه حاج سید جوادی

ناشر

البرز

تعداد صفحات

439

قطع کتاب

نوع جلد

سال چاپ

نوبت چاپ

توضیحات

در قسمتی از کتاب می‌خوانیم:

«موهایش که از جلو حلقه حلقه روى پیشانى اش غلتیده بود،تا آرنج دستش نمایان بود و رگ هاى آبى زیر پوست تیره بر امتداد عضلات سخت و کشیده مى‌دوید دوباره گفت:
-سلام عرض کردیم ها
بى‌اختیار به دو طرف خود نگاه کردم هیچ‌کس نبود؛
– علیک سلام شما ظهرها تعطیل نمی‌کنید؟
– وقتى منتظر باشم نه.
– مگر منتظر بودین؟
– بله
– منتظر کى؟
– منتظر شما
باز قلبم فروریخت»

 

«مگر از روی نعش من رد بشوی.»
«این طور حرف نزنید مامان، خیلی سبک است. از شما بعید است. شما که می‌دانید من تصمیم خودم را گرفته‌ام و زن او می‌شوم.»
«پدرت ناراضی است سودابه. خیلی از دستت ناراحت است.»
«آخر چرا؟ من که نمی‌فهمم. خیلی عجیب است ها! یک دختر تحصیلکردۀ به سن و سال من هنوز نمی‌تواند برای زندگی خودش تصمیم بگیرد؟ نباید خودش مرد زندگی خودش را انتخاب کند؟»
«چرا، می‌تواند. یک دختر تحصیلکرده امروزی می‌تواند خودش انتخاب کند. باید خودش انتخاب کند.
ولی نباید با پسری ازدواج کند که خیلی راحت دانشکده را ول میکند و می رود دنبال کار پدرش.
نباید زن پسر مردی شود که با این ثروت و امکاناتی که دارد، که می تواند پسرش را به بهترین دانشگاهها بفرستد، به او میگوید بیا با خودم کار کن، پول توی گچ و سیمان است.نباید زن مردی بشود که پدرش اسم خودش را هم بلد نیست امضاء کند. سودابه، در زندگی فقط چشم و ابرو که شرط نیست. پدر تو شبها تا یکی دو ساعت مطالعه نکند خوابش نمی برد. تو چه طور می توانی با این خانواده زندگی کنی؟»

توضیحات تکمیلی
وزن 540 گرم
موضوع

مولف

فتانه حاج سید جوادی

ناشر

البرز

تعداد صفحات

439

قطع کتاب

نوع جلد

سال چاپ

نوبت چاپ

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب بامداد خمار”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
فروشگاه
علاقه مندی ها
0 موارد محصول
حساب کاربری من