کتاب روابط شکننده

طی گذر از همه­ی این تحولات تربیتی، ما به ­عنوان والدین، گاه به احساس دوگانگی در تثبیت قدرت خود در مقابل فرزندان دچار می­شدیم. و گاه در تعیین مرزهای محدودیت­های  آنها سرگردان و گرفتار تعارض بودیم. مثلاً اگر بیشتر از آنچه می خواستیم سر فرزندمان فریاد می­کشیدیم، به احساس گناه دچار می­شدیم. اگر به ­رغم میلمان به آنها اجازه می­دادیم هرطور مایلند خودشان را بیان کنند، خود را قانع می­کردیم که قصد داریم فرزندانی خلاق تربیت کنیم. سرانجام به جایی رسیدیم که رعایت اصولی خاص برابر آنها دیگر در توان ما نبود. گاهی آرزو می­کردیم ای کاش مستبدتر بودیم، ولی از سوی    دیگر نمی­خواستیم اشتباهی را که والدینمان در رابطه با ما مرتکب شده بودند، تکرار کنیم.

کتابی که در دست دارید به روابط والدین با فرزندانشان می­پردازد، فرزندانی که دوران کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشته­اند و در حال قدم گذاشتن به سنین بزرگسالی­اند . دیر یا زود، این دوران با ورود به دانشگاه یا بازار کار، به استقلال فکری و عملی منتهی می­شود؛ به­ویژه در عصرحاضر که خانواده از شکل سنتی خود خارج شده و فرزندان زودتر از گذشته به فکر مستقل شدن می­افتند، دراین برهه، راهنمایی­ها و نصایح والدین باعث رنجش و آزار آنان می­شود و همین، به بروز بحران و اختلاف می­انجامد. فرزندان با وجود علاقه ای که به والدین دارند تلاش می کنند نشان دهند دیگر بزرگ شده اند،اما گاه این تلاش به صورت ناخواسته باعث بروز آسیب های روحی می شود.
این، راهنمای والدینی است که فرزندان بزرگسال دارند و نمی دانند با آنان چگونه رفتار کنند تا در روابطشان خبری از قهر و اختلاف نباشد.