سرطان داشت ،سرطات روده ، گسترده و دردناک . روبرویم نشست
ساکت ، غمگین و زل شده به چشمان پر از سوال من …..
نگاهش کردم . چرا اینجا روبروی من نشسته بود؟چنین وضعیتی هرکسی را از پا در می آورد ولی او روبرویم نشسته بود. مثل زخم خورده ها در پی کسی و درکی ؛ درک این که چرا و به چه علت این گونه زخم خورده است. او اینجا بود تا در دردهای خودش ، کسی را غیر از خانوادش شریک کند….
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.