توضیحاتی برای آشنایی با کتاب جمهوری اسلامی ایران و جنبش های اسلام گرا
نوع مواجهه با جنبشهای اسلامگرا یکی از مسائل مهم نظری در بین جریانات انقلابی در ایران بود که با پیروزی انقلاب وارد مرحلهٔ جدیدی شد.
اصولاً بخش مهمی از انقلابیون در ایران همواره احساس شیفتگی خود را به این جنبشها به عنوان کارگزاران پیشبرد اسلام سیاسی در منطقه و جهان و عقبهٔ مهم انقلاب اسلامی در منطقه بیان میکردند و بخش مهمی از آثار منتشرشدهٔ قبل از انقلاب به طرفداری از این جنبشها به صورت خاص و کل جنبشهای آزادیبخش به صورت عام اختصاص داشت. و درمقابل نیز با پیروزی انقلاب بخش مهمی از رهبران این جنبشها حمایت خود را از انقلاب ایران اعلام کردند و برخی نیز ارتباطات گرمی را با انقلابیون ایران آغاز کردند که این امر احساس شیفتگی و حمایت از این جنبشها را در فضای ایران بعد از انقلاب پُررنگتر کرد؛ جوری که درماههای بعد از انقلاب و هنگام تدوین قانون اساسی، بحث چگونگی حمایت از این جنبشها، به عنوان عقبهٔ استراتژیک جنبش اسلام سیاسی در ایران، یکی از مباحث مهم خبرگان قانون اساسی بود که در نهایت حمایت از آنها شکلی قانونی در ایران به خود گرفت. چنانکه در مقدمهٔ قانون اساسی به ضرورت گسترش روابط با جنبشهای اسلامی و مردمی به عنوان زمینهساز راه تشکیل امت واحد جهانی تأکید شده وحمایتها و ارتباط با این جنبشها از جمله سیاستهای مدون در جمهوری اسلامی است. ولی در عمل، روابط و تعامل جمهوری اسلامی ایران با جریانات اسلامگرا طی چهار دههٔ گذشته پُرفرازونشیب بود است و وضعیت یکسان و حمایتآمیز دائمی را نداشته و تنشها و حتی درگیریهای مختلفی را با این جنبشها تجربه کرده است؟ از جمله بعد از انقلاب روابط با بخشی از نیروهای وابسته به اخوانالمسلمین، که شعارشان اجرای شریعت است، مطلوب نبوده است و روابط با جریانات سلفی، که از استقرار حکومت دینی دفاع میکنند، بهشدت متشنج بوده و حتی در مراحلی به سطح درگیری نظامی رسیده است. همچنین حمایت ایران از گروههای سیاسی شیعی نیز در برخی موارد با اولویتبندیهایی همراه بوده است. جمهوری اسلامی در کل نوعی مواجههٔ گزینشی را با این جنبشها پیگیری کرده است؛ لذا مسئلهٔ این پژوهش تبیین چرایی تحول مواجههٔ جمهوری اسلامی با جریانهای اسلامگرا و درک منطق نظری این مواجهه است.
برای تبیین این مسئله در این پژوهش میتوان با رویکردهای مختلفی به آن پرداخت که یکی از آنها رویکرد گفتمانی به این مسئله است. اصولاً اگر عمل سیاسی را تحتتأثیر گفتمان سیاسی بدانیم و گفتمان سیاسی را نیز مدلول نوعی تلقی متفکران و رهبران جمهوری اسلامی از واقعیتهای سیاسی تلقی کنیم، شناخت این گفتمان میتواند از یکسو تحلیل مناسبی از نوع نگاه و رویکرد جمهوری اسلامی به جنبشهای اسلامی ارائه کند و از سوی دیگر میتواند چرایی این تفاوتهای نظری و عملی در مواجههٔ جمهوری اسلامی با جنبشهای مختلف اسلامگرا را تبیین کنید. مبتنی بر این رویکرد، سؤال اصلی این پژوهش این است: گفتمان جمهوری اسلامی ایران در قبال جنبشهای اسلامی طی چهار دههٔ گذشته چه ویژگیهایی داشته و چگونه شکل گرفته است؟ برای پاسخ به این سؤال اصلی به سؤالات فرعی مختلفی نیز باید پاسخ داد از جمله گفتمان جمهوری اسلامی ایران در خصوص جنبشها چه ویژگیهایی داشته است؟ چه پیشفرضها و زمینههای دانشی این گفتمان را شکل داده است؟ این گفتمان تحتتأثیر چه بافت موقعیتی و زمینههای اجتماعی سیاسی بوده است؟ این گفتمان چه الزاماتی را بر نوع مواجه جمهوری اسلامی ایران با جنبشهای سیاسی در جهان اسلام موجب شده است؟
مدعا و فرضیهٔ این پژوهش این است که اصولاً حمایت از جهان اسلام و جنبشهای اسلامگرا هر چند موردپذیرش اکثریت نیروهای انقلابی بود، بخش مهمی از نیروهای فکری انقلاب به دلیل ویژگیهای مذهبی و کلامی و فقهی و تجربهٔ تاریخی و همچنین اولویتبندیهای ملی و فراملی همواره بر حمایت محدود و مشروط از این جنبشها در متن قانون اساسی تأکید کردند. و در سالهای بعد نیز این رویکرد تحتتأثیر گفتمان رهبران انقلاب رویکردی گزینشی و مشروط و معطوف به مصالح و سیاستهای نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران بوده است.
اصولاً این پژوهش دو هدف مهم را دنبال میکند:
1. شناخت جامعتر و عمیقتر از گفتمان موجود در جمهوری اسلامی در قبال نحوهٔ مواجهه با جنبش اسلامگرای سیاسی معاصر؛
2. تحلیل چرایی اصطکاک و چالش بین بخش مهمی از جنبشهای اسلامی و جمهوری اسلامی ایران.
اما اهداف فرعی این پژوهش را میتوان شناخت بنیانهای نظری و بافت بینامتنی و بافت موقعیتی تدوین و شکلگیری گفتمان مذکور، توصیف، تفسیر و تبیین دلایل تفاوت مواضع جمهوری اسلامی در قبال جنبشهای سیاسی جهان اسلام و در نهایت کمک به تقویت بنیانهای نظری و اجماعسازی در سیاست خارجی در مواجهه با گروههای اسلامگرا در جهان ذکر کرد. و در نهایت دربارهٔ ضرورت انجامدادن این پژوهش باید افزود که این اثر پژوهشی میتواند به شناخت گفتمان حاکم بر جمهوری اسلامی طی چهار دههٔ گذشته در قبال این جنبشها و رسیدن به شناخت دقیقتری از علل تفاوت در مواضع و رفتارهای جمهوری اسلامی در قبال این جنبشها کمک کند. و به انسجام سیاستگذاریها مبتنی بر اجماع گفتمانی و دوری از اقدامات و رفتارهای پراکنده در عرصهٔ سیاست خارجی کمک کند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.