معرفی کتاب الگوگرایی در اخلاق
نگریستن به جهان از مناظری متفاوت میسر است. از هر یک از این مناظر، می توان وجوهی از جهان را دید که مختص آن منظر میباشد. علم ما را با جهان تجربی پیوند می دهد، فلسفه دریچه ای به سوی بنیان ها و ضرورت های جهان بازمیکند و حقوق چشم ما را متوجه قوعد قوام بخش زندگی جمعی می کند.
تعییر منظر ها در مواجهه با پدیده های جهان امری کاملا عادی میباشد، طوری که در زندگی روزمره، گاهی بی آنکه بفهمیم ،خود را در چشم انداز هایی متفاوت به پدیده ای واحد قرار می دهیم. در این میان، یک منظر هست که چنان بنیادین جلوه می کند که انگار هرگز نمی توانیم از آن چشم پوشی کنیم و از پس ذهن خود بزداییم: اخلاق. نظریه فضیلت چه در اخلاق در معرفت شناسی، به این شناخته می شود که در آن،
اولا، کانون ارزیابی اخلاقی و معرفتی منش فاعل، نه عمل یا باور او است و، ثانیا مفهوم فضیلت در این ارزیابی اولویت تبیینی دارد، بدین مفهوم که دیگر مفاهیم ارزیابانه ی اخلاقی، مانند خوبی ، درستی و باید، از آن به دست می آیند، به رغم تفاوت هایی که در توضیح مفهوم فضیلت بین نظریه پردازان فضیلت وجود دارد، به نظر می رسد این دو مشخصه همه ی روایت های نظریه فضیلت را زیر چتری واحد گرد می آورد.
لیندا زَگزِبسکی، در مقام یکی از نظریهپردازان برجستۀ فضیلت، در این کتاب دلیل میآورد که پیش از تشخیص الگوهای خوبی، و حتی بدی، نمیتوانیم معیاری برای خوبی، یا بدی، داشته باشیم. به نظر او، نظریۀ اخلاق نظامی از مفاهیم است که در آن برخی مفاهیم برحسب مفاهیمی دیگر تعریف میشوند. ما، برای پیشگیری از ابتلا به دور مفهومی، برخی مفاهیم را یا تعریفناشده بر جای میگذاریم یا آنها را به امری خارج از قلمرو ارزیابی اخلاقی برمیگردیم. زگزبسکی پیشنهاد میکند که این امر خارجی نه ماهیت انسان، عقلانیت یا ارادۀ الاهی، بلکه شخص الگو باشد. الگو کسی است که اشاره ما را به واژههایی مانند شخص خوب و شخص واجد حکمت عملی ، بدون استفاده از مفاهیم توصیفی یا غیرتوصیفی، تثبیت و تحکیم میکند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.