اینچنین به نظر میرسد که از ابتدای خلقت، یعنی از زمانی که پدیدههای جاندار، کنار هم به زیستن پرداختهاند، تأثیر گذاردن و تأثیر پذیرفتن کنشی ناگزیر بوده است و هر چه جهان پیش میرود ابعاد و میزان این اثر متقابل گستردهتر میگردد. میدانیم مفاهیمی مانند (اکوسیستم) به دنبال کشف تأثیر انواع جانداران بر ابعاد حیاتی هم پدید آمد.
در طول قرون، بهویژه قرون اولیه، عوامل طبیعی؛ مانند پوشش گیاهی، آب و هوا و….؛ زیست طبیعی انسان را از ابعاد فیزیولوژیکی و اجتماعی مورد تأثیر بسیار قرار دادهاند؛ تا آنجا که رنگ پوست، اندازه چشم، قد و شیوه سکونت انسانها مستقیماً متأثر از عوامل طبیعی بوده است. همچنین انسانها نیز در هر عصر به میزان پیشرفت دانستگی و آگاهی خود توانستهاند بر طبیعت فائق آمده و عوامل طبیعی را آنچنانکه مطلوب خود بوده، تحت تأثیر قرار دهند. پس کاملاً پیداست که فرایند اثرگذاری در یک فضای متقابل همهجانبه در ذات هستی جریانی ازلی و ابدی دارد. ولی مسأله تأثیر، در فضای انسانی، به مناسبت وجود کنشها و ابزارهای ارتباطی بسیار وسیع و در حال توسعه مستمر، دارای اهمیتی صدچندان میباشد. آنگونه که هر چه انسانها به سمت واکاوی و شناخت شخصیت و هستی خود پیش راندهاند، به دنبال روشهایی برای تنظیم و تدبیر مدلهای تأثیرگذاری بر هم برآمدهاند. چراکه تکنیکهای تأثیرگذاری بر دیگران، عامل بسیار پراهمیتی برای برنده شدن در فضاهای سیاسی- حاکمیتی، اقتصادی، مذاکرات، گفتگوهای بین فردی و … میباشد.
یک جوان عاشقپیشه از طریق گفتگو، سماجت، واسطه قرار دادن دیگران، شعر و ادبیات و … در پی تأثیر بر انتخاب و تصمیم معشوق خود و خانوادهاش است. به انتصابات در مشاغل کلیدی بنگریم، افراد ذیصلاح و حتی غیر ذیصلاح به منظور احراز پست سازمانی، مدتها به لطایفالحیلی در خصوص اثرگذاری بر ذهن و تصمیم انتخابکنندگان متوسل میشوند؛ نگاهی به انتخابات گوناگون داشته باشیم، همواره فرد کاندید به دنبال اثرگذاری بر رأیدهندگان از روشهای مختلف است. اساساً کار مشاوران در بسیاری موارد آموزاندن شیوههای تأثیرگذاری بر فضاهای متفاوت است و….
در مجموع با اندک مطالعهای در مییابیم که انسان هوشمند و مدرن تلاش نموده تا فرایند اثرگذاری بر سایر موجودات انسانی و غیر انسانی را به شیوهای علمی و مدبرانه طرحریزی کرده و اصول و معیارهایی را برای این کنش اساسی تدوین نماید. اینچنین است که فرایند تأثیر، از کنشی غریزی و غیر ارادی به کنشی کاملاً برنامهریزی شده و در راستای اهداف فردی یا اجتماعی تبدیل شده است. این وضعیت هوشمندانه را «مدیریت تأثیر» مینامند.
بر پایه مفاهیم فوق، این کتاب تلاش دارد تا اصول مدیریت تأثیر را به صورت تخصصی ارائه نماید تا دانشجویان رشتههای مدیریت و سایر رشتههای مرتبط و همچنین مدیران ارجمند سازمانها در سطوح مختلف بتوانند اثرات مطلوبتری بر فرایندهای حرفهای پیش روی خود داشته باشند. باشد تا مقبول طبع صاحب هنر مخاطبین خردورز و فرهیخته قرار گیرد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.