رقعی
کتاب پاپ دیوانگان باکوس
کتاب صاعقه
کتاب مویزی در آفتاب
کتاب صحنه های تعقیب در باویر
کتاب مدئا
کتاب خانه ی آلیسون
کتاب روباه و انگور
کتاب آدم و حوا
یفروسیموف: آدم های بی عقل وقتی باهم برخورد میکنند، هم دیگهرو می کشن و نابود می کنن. حتی ساکنین کره ی زمین رو هم حاضرن نابود کنند. یکی به این آدم توضیح بده که آیا این کار عاقلانه است؟... داراگان: اِوا، قایمش نکن! به هر حال از مجازات فرار نمیکنه، چند دقیقه زودتر یا دیرتر فرقی نمیکنه. یفروسیموف: من فرار نمیکنم، من میخوام قبل از اینکه بکشنم محاکمه بشم.
کتاب دو نمایش نامه از ژرژ پرک
کتاب سعادت
رین سویتوسلاو ولادیمیروویچ، بهنظرم حواسپرت شدید. تو سن شما باید نشست خونه و از نوهها مراقبت کرد، عوضش شما چه کار میکنید، تمام روز با دفتر حساب و کتابها آوارهی ساختمونید. بونشا من نوه ندارم، تازه اگر من این کار رو نکنم اوضاع خراب میشه، فاجعه میشه. رین اِه! دولت بههم میریزه؟ بونشا بله بههم میریزه، اگه کسی شارژ ماهانش رو نپردازه.
کتاب ایوان واسیلویچ
تیمافیف هیس... ساکت باشید! فقط داد و هوار نکنید، خواهش میکنم! ما تو یک موقعیت خیلی بد و حتی افتضاح قرار گرفتیم. دارم دیوانه میشم ولی سعی میکنم خودم رو کنترل کنم. ایوان آخ، خیلی برام سخته! یک بار دیگه ازت میپرسم، تو شیطانی؟ تیمافیف عالیجناب من که توی زیرشیروونی براتون توضیح دادم، من شیطان نیستم. ایوان آی، دروغ نگو! به تزار دروغ نگو! نه خدا اجازه داده نه خلق خدا. من تزارم!