این کتاب حرفهای جا مانده در دل دختری به نام سایه است که حالا از دهنشبیرون آمده تا نفس بکشد داستان از مراسم چهلمین روز فوت گیتا شروع می شود و او انگار بعد از مرگ گیتا متوجه می شود که او سالهاست می داند خرچنگی در گوشه وجودش کمین کرده و چنگاهل هایش را به هم می کوبد. او از مدت ها پیش خودش را برای سفر آماده کرده بود .
این رمان داستان نوعروسی است که در ذهن خود تصورات لباس سفید و مراسم عروسی را با مردی به نام حامد دارد…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.