tHe Words I Wish I Said, c2018
درباره کتاب حرف هایی که کاش می زدم
اینا همه حرف هایی نبودن که کاش می زدم. در اصل بیشترشون حرفایی هستن که کاش نمی نوشتم. کاشکی اهمیت نمی دادم … ولی متاسفانه میدم.ولی اگه حرف هایی رو میزدم که حسرت گفتن شون رو داشتم , دیگه رازم نبودن , و تبدیل به کلماتی روی صفحه های کاغذ کتاب میشدن. دیگه کلمه هایی میشدن که تحریف شدن چون نیا عاشق اینه که چیزهای مختلف رو تحریف کنه. حرف هایی که کاش میزدم بین من و غوغای ذهنم هستن. چون اگه تو هم اون حرف ها رو میدونستی , دیگه دستم رو می خوندی و دیگه دوش های بی سر و صدایی که میگیرم و توشون مدام تو مغزم این حرف ها روتکرار میکنم راز من نبودن. شاید بتونی بیشتر وجودم رو بگیری ولی هیچ وقت نمی تونی همه وجودم رو بگیری.
کتاب روایتی ساده اما عمیق از عشق است که به روش تخلیه ذهنی نوشته شده و در هر بخش , قطعه ای از تجربه عاشقانه خود را در اختیار خواننده قرار میدهد که در کنار هم تصویری یکپارچه از احساسات , افکار و اتفاقات زندگی او میسازند.
کتاب پیش رو داستان دختر جوانی است که شکست عشقی خورده و حتی تاپای خودکشی می رود. او خیلی ساده و به زبان محاوره سوزنامه ای نگاشته است تا بتواند از دردش بگوید و معضوقش را فرا بخواند. اما متن تک صدا-مونولوگ است و ما صدای معشوق پسر را نمی شنویم. زیرا او از پسران معمولی است که به جنس مخالف فقط برای خوش گذرانی می نگرد و هر وق تاریخ مصرف دختر برایشان تمام شد, او را دور اندازند. بنابراین نمی توانند صدایی داشته باشند و برای مثال از خود بگویند و اینکه چرا دختر را ترک کرده اند. اما مطابق روایت رمان کلاسیک و حتی مدرن دختر نمی آید این همه را از نقطه الف شروع کند تا به نقطه ب و سرانجام برساند. او نثر و شعرنما را به هم آمیخته تا سرسامی را که از اندوه جدایی دچارش شده است , از ذهن خویش بزداید. او واژه کم می آورد و از نشانه های با سیاه نویسی یا برعکس کوچکتر نوشتن واژه ها کمک میگیرد تا خواننده را متوجه منظورش کند. در نتیجه این ساده نویسی و راه نرفت بر خط زمان خطی خوش آیند خواننده است که امروزه به شدن کم حوصله است و دیگر مغزش نمیکشد سی صفحه کتاب را بخواند تا راوی رمان مهیای قتل به فرض پدرش شود.
بریده ای از کتاب در فصل ا
نجات دادن خودم
این فصل در مورد نجات دادن خودتونه برا وقتی کس دیگه ای به دادتون نمیرسه. بقیه نمی تونن صدای شیطونایی یُ بشنون که تو سرتون ولوله به پا کردن یا بی سر و صدا غصه خوردن دل تون حسن کنن. بعضی وقتا شاهدخت توی برج به شاهزاده احتیاجی نداره, بعضی وقتا این ملکه شیطون صفت نیست که اون بالا توی برج زندانی کرده. بعضی وقتا خود شاهدخته که خودش توی برج بلند و دلگیر زیر آسمون گرفته زندانی کرده و بعضی وقتا کسی صدای فریاد زدنا و کمک خواستناش نمیشنوه. این همون زمانی هست که یه شاهدخت تصمیم میگیره خودش رو نجات بده.بعض وقتا این دختر اصلا یه شاهدخت نیست , بلکه فقط دختری با ذهن پریشونه. اون خودش می تونه با شیطونا بجنگه و راهشُ از بالای برج به پایین باز کنه. زمان میبره , اما اون از پسش بر می یاد. این فصل در مورد اینه که خودتون خودتونُ نجات بدین تا زحمت روی دوش کس دیگه ای نیفته.
ارواح برگشت
_ سلامت روانم
دارم خوب وقت می ذارم که پرواز کردنُ یاد بگیریم..
اعتماد به نفس برای آدمای نامطمئن و متزلزل کابوسه.
اون سعی کرد برات بجنگه اما نجنگید به اندازه کافی , به نظر نمی یاد مشغول تیز کردن شمشیرش باشه , به جاش نبردُ باخت و تو تنها موندی توی قلعه , تو احتیاجی نداری به کسی تا بیاد و از برج نجاتت بده… خودت دست به کار شو.
حسادت لباسی یه که بیشترمون زیر لایه لایه های روح مون می پوشیم چون هیچ وقت هیچ کس اعتراف به حسود بودن نمی کنه.
مطالعه این کتاب رو به علاقمندان اشعار پست مدرن پیشنهاد میکنیم
فهرست کتاب حرف هایی که کاش می زدم
فصل 1 ) نجات دادن خودم
فصل 2 ) هیچ وقت نمیفهمی
فصل 3 ) صفحه های سیاه تر
فصل 4 ) درک کردن
فصل 5 ) سوال انگیزی های این دنیای کوچیک
شما میتوانید این اثر را از فروشگاه اینترنتی کتاب مهربان تهیه کنید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.