کتاب خواب گل سرخ

«از کوچه به خانه دويدم. يادم رفته بود گوشي­ام را بردارم، برگشتم. حس کردم کسي در خانه است، فقط يک حس بود. دنبال گوشي مي‌گشتم، صداي زني را شنيدم، «گوشي در اتاقت است مانا!» مادرم که خانه نبود! پشت سرم را نگاه کردم. کسي نبود، اما گوشي روي ميزم بود.» (از متن کتاب) مهم نيست اطراف‌مان چه کساني هستند، مهم اين است کدام‌شان حقيقي هستند! دکتر اريک برن خواب گل سرخ رماني درباره‌ي آدم‌هاست، آدم‌هاي ساده و معمولي. آدم‌هايي مثلمن، شما، همسايه‌ها و مردم کوچه و بازار…. همه‌ي ما دل‌مان مي‌خواهد از اتاق تنهايي خود خارج شويم و به آدم‌ها نزديک شويم. همه‌‌ي ما‌ دل‌مان مي‌خواهد که دوست داشته باشيم و دوست داشته شويم، اما آيا در دنياي متکثر و مجازي امروز، چنين چيزي ممکن است! يک‌راه بيش‌تر وجود ندارد. براي شناخت آدم‌ها بايد گاهي در اتاق را باز گذاشت…