کتاب دالر گات

درباره کتاب دالرگات :

اگر فروشگاهی وجود داشت که رویا می فروخت ،چه می شد ؟شما چه رویایی می خریدید ؟وقتی از خواب بیدار می شدید این رویا شما را به چه کسی تبدیل می کرد ؟در شهر اسرار آمیزی در ناخودآگاه ما فروشگاه بزرگی وجود دارد که رویا می فروشد .شب و روز بازدیدکنندگانش -که هم انسان ها هستند و هم حیوانات -لخ لخ کنان داخل می شوند تا جدیدترین رویا ها را بخرند و ماجراجویی کنند . هر طبقه این فروشگاه به نوع خاصی از رویا اختصاص دارد . خاطرات کودکی ،رویاهایی درباره غذا ،اسکی روی یخ و شهرت برخی از این رویاها هستند . کار در فروشگاه دالرگات برای پنی ،که به تازگی در آن استخدام شده ،یک فرصت تکرار نشدنی است . پنی با گروهی از شخصیت های فراموش نشدنی آشنا می شود ؛دالرگات ،صاحب خوشتیپ و باهوش فروشگاه ،بیبی نب راکبای ،طراح رویاهای مشهور ،ماکسیم کابوس ساز و مشتری های متعددی که رویای بهبودی ،رشد و شکوفایی دارند .

بریده ای از کتاب :

آخرین روزهای سال است . بعد از بستن فروشگاه ،کارمندان فروشگاه بزرگ رویای دالرگات در لابی دور هم جمع می شوند تا پخش زنده مراسم جوایز رویای سال را ببینند استندهای نمایش محصول و قفسه های خالی را هل می دهند یک طرف و بعد یک ردیف صندلی تاشو از انبار می آورد و فضا را برای تماشای دورهمی برنامه تا حد خوبی آماده می کنند . موتیل از طبقه پنجم که با همکارانش در حال نشستن در ردیف آخر است ،هله هوله هایش را یکی یکی در می آورد و داد می زند :(بهترین کار برای اینکه از مراسم پایان سال لذت ببریم اینه که توی فروشگاه دالرگات همه مون با هم ببینیمش .)آن ها عملا “در تعطیلات هستند ،اما به فروشگاه تا مراسم را از نمایشگر بزرگ آنجا ببینند . بعضی از آنها با والدین مسن خود بچه ها و گربه هایشان آمده اند .

شما می توانید این اثر را از فروشگاه اینترنتی کتاب مهربان تهیه کنید .