«اوری به خاطر آنچه پشت تئاتر در تونلی از درختان اتفاق افتاد، مُرد. او مُرد زیرا او را به آنجا فرستادند و بعد با هیولاها تنهایش گذاشتند. او به خاطر من به آنجا رفت.»
از بیرون
ویولت، دختری که فاش شدن حقیقتی تلخ، آرامش و موفقیت های زندگی آینده اش را تهدید می کند.
از درون
در دیوارهای بازداشتگاه نوجوانان آروراهیلز، امبر به حبس محکوم شده؛ جرم او آن قدر سنگین است که حتی نمی تواند تصور کند که چه زمان از آنجا بیرون می آید.
گره خوردن دو دنیا
در این میان، اوریانا کلید آزادی همه ی دخترها را در دست دارد. «دیوارهایی اطراف ما» داستانی رمزآلود است که از دو زاویه تعریف می شود. یکی از زاویه ی دید فردی که هنوز زنده است و دیگری از دید فردی که مُرده.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.