کتاب سفر کوانتومی وال تنها

درباره کتاب سفر کوانتومی وال سفید:

با خود می اندیشیدم  اگر از این شهر بروم هیچ والی دلش برام تنگ نمیشه اما اگه نرم دلم برای خودم تنگ میشه. با تمام وحشتم از رفتن، اینجا توی شهری که هیچ کسی صدامو نمی شنوه دارم غرق میشم. باید برم. شاید اینجوری صدامو پیدا کنم”.
بشنوید صدایی را که شنیده نمیشد از والی تنها …

بریده ای از کتاب:

به کجا می رفتم…؟نمی‌دونستم.چند روز بود بی وقفه شنا می کردم…؟اونم نمی دونستم.گاهی حس می کردم دور خودم می چرخم.متنفر بودم از اینکه با خودک تنها باشم و حالا روزها بود که فقط من بودم و خودم.گاهی به این فکر می کردم که شاید بهتر بود در قلمرو کوسه ها می موندم؛شاید ماهی های دیگه هنوز به امید من شب ها دور لوله پوسیده جمع می شدن.شاید من با فرارم به کسایی که تلاش می کردن تا زندگیشون رو عوض کنن این درس رو داده بودم که در قلمرو کوسه ها هیچ چیز تغییر نمی کنه و تنها راه حل برای زنده موندن فقط فرار کردنه.
آره…نباید راهم رو می کشیدم و می رفتم.حالا هم بی خاصیت بودم، هم دروغگو و هم یه ترسوی فراریوکاش کوسه ها تیکه تیکه‌ام می کردن.کاش می موندم و حداقل سعی می کردم بجنگم،اینجوری حداقل یه فراری بی عرضه نبودم.صداهایی که مثل خوره مغزم رو میخورد،باز شدت گرفته بود؛با خودم می گفتم من پای حرف هام نموندم و بین رویام و زندگی،زندگی رو انتخاب کردم؛همون زندگی بی خاصیت تکراری.
کم کم اقیانوس به چشمم بزرگ و بزرگ تر می شد،یا بهتر بگم،من کوچیک و کوچیک تر می شدم.حالا مطمئن بودم دور خودم می چرخم.من شبیه قطره ای شده بودم که در اقیانوس گم شده.تبدیل شده بودم به یک ذره ناچیز به قدر خودِ خودِ هیچ…..

فهرست کتاب سفر کوانتومی وال سفید:

فصل اول:بهشت تاریک

فصل دوم:آغاز

فصل سوم:پنگوئن ها

فصل چهارم:خرچنگ ها

فصل پنجم:قلمرو کوسه ها

فصل ششم:خودکشی

فصل هفتم:ماهی پرنده

فصل هشتم:شهر وال تنها

فصل نهم:هیچ کجا

فصل دهم:هشت پا و عروس دریایی

فصل یازدهم:آسمون،ماه ،خونه

فصل دوازدهم:آب های گرمسیری

شما می توانید این اثر را از فروشگاه اینترنتی کتاب مهربان تهیه کنید.