از متن کتاب شهامت رهبری (Dare to Lead)
آنچه من به عنوان یک رهبر نیاز دارم و آنچه هر رهبری که در چند سال گذشته با او کار کردهام، خواستار آن است، یک کتاب عملی است که درسهای دو کتاب «جرئت بسیار» و «با اقتدار برخاستن» را کاربردی کند. حتی در کتاب «شجاعت در برهوت» هم مطالبی برای یادگیری وجود دارد که میتواند به ما در ایجاد فرهنگ تعلق خاطر در محل کار کمک کند. اگر این کتابها را خوانده باشید، انتظار میرود با برخی از درسها که با محتوا، داستان، ابزار و نمونههای جدیدی که مربوط به زندگی کاری ما هستند، آشنا باشید. اگر این کتابها را مطالعه نکردهاید هم هیچ مشکلی نیست. من همه چیزهایی که باید بدانید را پوشش خواهم داد.
زبان، ابزار و مهارتهای توصیف شده در این فصلها، نیاز به شجاعت و تمرین جدی دارد. با این حال، آنها سرراست هستند و معتقدم برای همه کسانی که این کتاب را مطالعه میکنند، قابل دسترسی و اجرا هستند. موانع و مشکلات رهبری جسورانه، واقعی و گاهی شدید است. اما آنچه من، هم از تحقیقات و هم از زندگی شخصیام، آموختهام این است که تا زمانی که از آنها اسم ببریم، کنجکاو بمانیم و همچنان به حضورمان ادامه دهیم، قدرت ندارند که شجاعت ما را متوقف کنند.
توضیحات سایت آمازون درباره کتاب شهامت رهبری
برنی براون در کتاب های پرفروش قبلی خود، مفاهیم جرئت بسیار، با اقتدار برخاستن و شجاعت در برهوت را به ما آموخته است. حال بر اساس تحقیقات جدیدی که با رهبران و تغییردهندگان فرهنگ انجام داده است، به ما نشان می دهد که چگونه این مفاهیم را وارد عمل کرده و رهبری خود را ارتقا دهیم.
رهبری در مورد عناوین، جایگاه ها و تسلط بر افراد نیست. رهبران، افرادی هستند که خود را مسئول شناخت پتانسیل های افراد و ایده ها و توسعه آن پتانسیل ها می دانند. این کتاب، مناسب افرادی است که آماده انتخاب شجاعت به جای راحتی بوده، ایجاد تغییر و رهبری هستند.
زمانی که شهامت رهبری داشته باشیم، ادعا و وانمود نمی کنیم که جواب های درست را در اختیار داریم؛ بلکه خودمان را کنجکاو نگه داشته و سوال های درست می پرسیم. در این حالت، قدرت را محدود نمی دانیم بلکه می دانیم که با به اشتراک گذاریاش، نامحدود شده و تلاش می کنیم تا اختیارات و مسئولیت ها را همتراز کنیم. همچنین از مکالمات و موقعیت های دشوار، دوری نکرده و آسیب پذیری که برای انجام درست کارها نیاز است را به آغوش می کشیم.
اما رهبری شجاعانه در فرهنگی که با کمبود، ترس و عدم قطعیت تعریف شده است، نیازمند ساخت مهارت های شجاعت است.
برنی براون دو دهه اخیر را صرف تحقیقات در مورد احساساتی کرده است که به زندگی ما معنا می بخشند. در هفت سال گذشته، او فهمید که رهبران در سازمان ها از استارتاپ های کوچک و کسب و کارهای خانوادگی گرفته تا سازمان های غیر انتفاعی و مدنی و شرکت های بسیار رده بالا، سوالات مشابهی دارند:
چگونه شجاعت را ترویج کنیم؟ و چگونه ارزش شجاعت را در فرهنگ خود جا بیندازیم؟
«شهامت رهبری» به این سوالات پاسخ داده و به ما استراتژی هایی قابل اجرا و مثال هایی واقعی از برنامه های جدید ساخت شجاعت مبتنی بر تحقیقات برنی ارائه می دهد.
برنی می نویسد: «یکی از مهم ترین یافته های من این است که شجاعت قابل آموزش، توسعه واندازه گیری است. شجاعت مجموعه ای از چهار مهارت است که با بیست و هشت رفتار پشتیبانی می شود. تنها چیزی که نیاز است این است که تعهد انجام کار، داشتن مکالمات دشوار و ابراز خودمان با تمام وجود را داشته باشیم. ساده است؟ نه. انتخاب شجاعت در مقابل راحتی و آسایش، ساده نیست. ارزش دارد؟ همیشه. ما می خواهیم در زندگی و کارمان شجاع باشیم. این دلیل حضور و بودنمان است.»
—
از مقدمه کتاب شهامت رهبری از برنه براون
در سال ۲۰۱۰، دو سال بعد از آن سخنرانی، کتاب «مواهب نقص (The Gifts of Imperfection)» را نوشتم که در آن تحقیقاتم در مورد ده تابلوی راهنما برای صمیمیت را ارائه کردهام. جامعه مخاطبان این کتاب بسیار وسیع بود، از جمله رهبران شرکت های بزرگ، جوامع، و رهبران مذهبی.
دو سال بعد، در سال ۲۰۱۲، بیشتر بر آسیب پذیری و شجاعت تمرکز کردم و کتاب «جرئت بسیار (Daring Greatly)» را نوشتم. این اولین کتاب من بود که یافته هایم در مورد آنچه در زمینه رهبری آموخته و آنچه در کار با سازمانها مشاهده کرده بودم را شامل می شد.
سرلوحه کتاب جرئت بسیار، این نقل قول از تئودور روزولت است:
«آنکه ایراد مىگیرد به حساب نمىآید؛ همچنین آنکه لغزشهای انسانی قوی را خاطرنشان میکند یا آنکه مىگوید چطور باید کسی که کاری سخت انجام داده، بهتر عمل میکرد. اعتبار و افتخار از آن کسى است که واقعا وارد میدان مىشود؛ کسى که غرق گردوخاک و عرق و خون مىشود؛ کسى که با شجاعت مىکوشد؛ کسى که خطا مىکند؛ کسى که بارها شکست میخورد … کسى که در خوشبینانهترین حالت به حس پیروزى و موفقیتهاى بزرگ مىرسد و در بدبینانهترین حالت، حتی اگر شکست بخورد، حداقل در حالتی که جرئت بسیار داشته است شکست خورده است.»
من این نقل قول را در زمان خاصی که در حرفه ام دچار چالش شده بودم، یافتم. سخنرانیام در تِدایکس هاستون در مورد آسیب پذیری داشت معروف میشد و اگرچه حمایتهای گستردهای از این سخنرانی شد، اما انتقادات بیرحمانه و شخصی هم بود که تایید کننده بزرگترین ترسم برای قرار دادن خودم در آن موقعیت بودند. این بهترین نقل قول برای بیان احساسم و راهحلم برای رسیدن به درجات عالی و عقبنشینی نکردن بود.
شجاعت برای آسیب پذیر بودن، درباره برد یا باخت نیست، مربوط به شجاعتی است که در زمانی که نمی توانید نتیجه را پیشبینی یا کنترل کنید، نشان می دهید. درست همانطور که این نقل قول به شدت با تمایل من به داشتن یک زندگی شجاعانه، علیرغم بدبینی و وحشت در حال رشد جهان، عجین شده بود، در همه جا با رهبران هم سازگار و هماهنگ بود. برای بسیاری، کتاب جرئت بسیار، معرف این نقل قول بود، در حالی که دیگران آن را به مدت سالها، در دفاتر و یا خانه هایشان داشتند و نسبت به آن احساس ارتباط نزدیک میکردند. اخیرا عکسی از کفش های لیبورن جیمز (بسکتبالیست مطرح آمریکایی) دیدم که عبارت «مرد میدان» روی آن نوشته شده بود.
بلافاصله پس از کتاب جرئت بسیار، کتاب «با اقتدار برخاستن (Rising Strong)» را نوشتم – کتابی که روند انعطاف پذیری اکثر همراهانم در این تحقیق را به منظور برخاستن پس از یک سقوط، بررسی می کند. نسبت به نوشتن آن احساس تعهد داشتم، زیرا تنها چیزی که بعد از تمام این تحقیقات در مورد آن مطمئنم، این است که اگر قصد دارید جرئت بسیار داشته باشید، در واقع قصد دارید در بعضی مواقع، خودتان را وادار به انجام کاری کنید. اگر شجاعت را انتخاب می کنید، شکست، ناامیدی، عقب ماندگی و حتی غم شدید را کاملا خواهید شناخت. به همین دلیل ما آن را شجاعت می نامیم. به همین دلیل خیلی نادر است.
در سال ۲۰۱۶، به منظور ایجاد یک برنامه ی شجاعتسازی، تحقیقات کتاب «جرئت بسیار» را با کتاب با «اقتدار برخاستن»، ترکیب کردم و شرکت «رهبران شجاع» را برای ارائه آموزش آنلاین و حضوری تسهیلگری در کار، راه اندازی کردیم. در عرض یک سال با پنجاه شرکت و نزدیک به ده هزار رهبر کار کردیم. سال بعد کتاب «شجاعت در برهوت (Braving the Wilderness)» را که کتابی در مورد داشتن شجاعت نسبت به تعلق داشتن به خودمان است، نوشتم. این نوع شجاعت به عنوان پیش شرطی برای داشتن شجاعت نسبت به تعلقات واقعی و خطرات سپری کردن زندگی مان در تلاش برای ایجاد سازگاری و وادار کردن برای داشتن مقبولیت است. این موضوعی بود که احساس می کردم نیاز به تحقیق دارد و در میان تشدید وضعیتِ از بین رفتن صفات انسانی در مورد مردمی که با ما متفاوتند، و ناتوانی در حال رشدمان برای مقابله با تفکرات انتقادی، آن کتاب را نوشتم.
در طول دو سال گذشته، تیم ما بیش از حد تصورمان، تحقیقات انجام داده، ارزیابی کرده، شکست خورده، تکرار کرده، گوش داده، مشاهده کرده، تماشا کرده، رشد کرده و آموخته است. علاوه برا اینها، فرصتی برای تعامل و یادگیری از برخی از بزرگترین رهبران جهان را داشتم. نمی توانم برای به اشتراک گذاشتن آنچه آموختهام با دیگران، صبر کنم: این موضوع چگونه می تواند نحوه قرار گرفتن در مقابل یکدیگر را کاملا تغییر دهد، چرا کار می کند، چرا در بعضی مواقع، واقعا سخت است و کجا کار را خراب میکنم (فقط برای اینکه آن را به صورت واقعی حفظ کنم).
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.