شايد اين نقلقول از وارن بافت، معيار انتخاب افرادي باشد كه در برنامهي تلويزيوني روزآمد شبكهي پنج سيما به معرفي آنها و دستاوردهايشان پرداخته شد؛ مردان و زناني با همت عالي كه با رنج و زحمت زياد قدم در راه تعالي و پيشرفت اين سرزمين برداشتند.
حضور من در برنامهي روزآمد به چندسال پيش بازميگردد. در اين برنامه دربارهي مباحث مختلف بازاريابي و فروش براي مخاطبان محترم تلويزيون صحبت ميكردم كه با استقبال بسيار خوبي نيز روبهرو شد. پس از بيان اين سلسله مباحث، طي صحبتي كه با تهيهكنندهي محترم اين برنامه، جناب آقاي خرمشاهي داشتم، مقرر شد كه در هر برنامه به معرفي يكي از كارآفرينان عزيز كشورمان بپردازم.
و اينگونه بود كه بخش عشق كار متولد شد. از تهيهكنندهي محترم خواستم بهمنظور تبحر و تسلط مجري باسواد و كاربلد، عبدالرضا اميراحمدي عزيز كه خود دانشجوي دكتري مديريت فرهنگي است، كارشناس- مجري اين بخش ايشان باشند، هرچند تمام انتخابهاي خرمشاهي در تشكيل خانوادهي كاري روزآمد عالي بود، اما من با عبدالرضا راحتتر بودم و ايشان پذيرفتند. همراهي عبدالرضا اميراحمدي و طرح سؤالات بجا و بيان نكات ارزشمندشان به غناي برنامه كمك فراواني كرد.
جاي تأسف است كه مانند بسياري از حوزههاي ديگر، ما قدر داشتههاي خود را نميدانيم و الگوهايمان را از جاهاي غير از سرزمين خود انتخاب ميكنيم. براي مثال، اگر از اهالي صنعت و بازار بخواهيد نام چند كارآفرين بزرگ غيرايراني را نام ببرند، احتمالاً به نامهايي همچون استيو جابز، بيل گيتس، ريچارد برانسون و… اشاره ميكنند. حال اگر از همين افراد بخواهيم كه نام چند كارآفرين ايراني را بياورند، به احتمال زياد خيلي از آنها با مشكل مواجه خواهند شد و نخواهند توانست حتي به يكيدو مورد اشاره كنند. اين در حالي است كه ما در كشورمان كارآفرينان بسيار بزرگي داريم كه در مقايسه با كارآفرينان كشورهاي پيشرفته، ناملايمات بيشتري را تحمل ميكنند؛ چون عاشق كارشان هستند و تحقق اهدافشان بيش از هر چيز برايشان اهميت دارد. اكثر اين مردان و زنان بزرگ از فقر شروع كردهاند و با همت عالي و تلاش خستگيناپذير خود نهتنها اهداف شخصي خود را محقق ساختهاند بلكه، براي اشتغالزايي جوانان ايرانزمين نيز كمكهاي شاياني كردهاند. بدون شك اين افراد شايستهي شناختهشدن و گرامي داشتن هستند.
همراهان عزيز ميدانند كه دعاي هميشگي من اين است: عالم عامل عاشق باشيم. بدانيم و پي ببريم كه دانايي حد نهايت ندارد. اهل عمل باشيم، از كاهلي بپرهيزيم و با تمام عشقمان و دلمان كار كنيم. اما چرا “عشق كار” ؟ دليل انتخاب اين عنوان از سوي خرمشاهي عزيز حس مثبتي است كه در عبارت عشق كار وجود دارد. معمولاً براي افرادي كه كارشان را بسيار دوست دارند از واژهها و عباراتي همچون كارشيفته يا معتاد كار استفاده ميشود كه القاكنندهي حس مثبتي نيستند. اما عشق كار، اين حس را ايجاد ميكند كه اين افراد عاشقانه كارشان را انجام ميدادند و همانطور كه بافت ميگويد براي رفتن به محل كار خود لحظهشماري ميكردند. آنها شادي بهرهور دارند. انسانهايي كه شاديشان و بهرهوريشان در تضاد با هم نيست بلكه، يكپارچه است، شاديشان با كارشان عجين شده است. اين افراد نمونههاي بارز و موفقي هستند كه ميتوان براي ايجاد فرهنگ كار و تشويق جوانان به كار و تلاش از آنها نام برد.
جوانان ايراني بايد بدانند كه در همين كشور و با همين شرايط، افرادي بوده و هستند كه با تكيه بر پشتكار خود و ايمان و اعتقادي ناگسستني توانستهاند كارهاي بسيار بزرگي انجام دهند. معرفي اين افراد و نشان دادن نمونههاي موفق ميتواند به تقويت فرهنگ كار در كشور ما بسيار كمك كند؛ فرهنگي كه احتياج به آن داريم. اگر فرهنگ كار در كشور ما رشد كند، با ديدن سررسيد سال جديد بهسرعت به دنبال روزهاي تعطيل نميگرديم بلكه، حساب ميكنيم چند روز ميتوانيم كار كنيم و آيندهاي روشن و مترقي براي خود و كشورمان بسازيم. چندسال قبل گفتم كه تا زماني كه بخش عمدهي ايرانيان از تعطيلي خوشحال بشوند، نبايد آرزوي توسعهيافتگي را داشته باشيم. به نظر من شروع توسعهيافتگي آن روزي است كه مردم از تعطيليهاي بسيار ناراحت شوند و ندا دردهند كه اي مسئولين ما ميخواهيم كار كنيم، تعطيليها را كم كنيد. ما ميدانيم كه كار درآمد ايجاد ميكند، رفاه ميآورد و در عرصهي رقابت با ساير كشورها ما را نجات ميدهد.
براي تشويق جوانان به كار كردن، چه بهتر از نشان دادن افرادي كه اين مسير را پيمودهاند. مگر نه اينكه “دوصد گفته چون نيم كردار نيست؟” افرادي كه در بخش عشق كار معرفي شدهاند، با همين ديدگاه، آميزهي علم، عمل و عشق را شكل دادهاند و عالم عامل عاشق شدهاند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.