کتاب مهارت های زندگی زناشویی

اول از همه، چون هدف ما آموزش مهارت‌ها است، تأکید ما به‌جای مفاهیم و نظریه، بر عملکرد و تغییر است؛ یعنی اینکه نمی‌توانید منفعلانه بنشینید و بخوانید. شما باید دست به کار شوید: تمرینات را انجام دهید، نکته‌ها را یادداشت کنید، رفتارهایی جدید را امتحان کنید، خطر واکنش‌هایی تازه در برابر همسرتان را بپذیرید. این کار به صبر و شکیبایی و گاهی جرأت نیاز دارد. اما رویا و امیدی که در ابتدا با آن‌ها شروع کرده‌اید، ارزش تلاش را دارد. شرایط زندگی‌تان تغییر خواهد کرد، البته نه با بخت و اقبال، نه چون شما بیشتر درک می‌کنید یا ارتباطتان به‌گونه‌ای نامنتظر سرشار از شور و هیجان می‌شود، بلکه چون شما در نقش زوج، مهارت بیشتری به‌دست می‌آورید.
تفاوت دوم این کتاب با دیگر کتاب‌ها این است که ما از هیچ‌کس به جز مشاوران حرفه‌ای توقع نداریم کل این کتاب را بخوانند. زوج‌های مختلف باید بر مهارت‌های مختلف تمرکز کنند. از این رو، هر فصل مبحث جداگانه‌ای را مطرح می‌کند. شما می‌توانید مهارتی را که بیشتر می‌خواهید بیاموزید، انتخاب کنید و بقیه را رها کنید. یعنی شما می‌توانید همین حالا شروع کنید و مبحثی را که می‌خواهید، بخوانید. از همان آغاز، ارتباطتان با همسرتان شکل متفاوتی به خود خواهد گرفت و تغییر خواهد کرد.
برای اینکه هر فصل جداگانه باشد، ما برخی مفاهیم یا تمرینات مشابه را در دو یا سه فصل متفاوت تکرار کرده‌ایم و چون می‌دانستیم که خوانندگان از موضوعی به موضوع دیگر خواهند پرید، بین فصل‌ها به اندازه‌ی کافی مسایلی مطرح کرده‌ایم که خوانندگان بتوانند به آن‌ها رجوع کنند.
در نهایت، تفاوت سوم این کتاب این است که ما قصد نداریم هیچ نظریه‌ی خاص یا هیچ مکتب فکری ویژه‌ای را اثبات کنیم. برای هر مهارتی که می‌خواهیم آموزش بدهیم، نظریه یا رویکردی درمانی را انتخاب کرده‌ایم که ثابت شده مؤثرترین روش است. به‌عنوان مثال، فصول مربوط به طرح‌واره‌ها و تحریف‌ها را از نظریه‌ی شناخت درمانی گرفته‌ایم. فصول دیگر، مانند تقویت متقابل را از رویکرد رفتاری برای تغییر گرفته‌ایم. برخی از تمرینات ارتباطی را با بازگشت به گروه‌های گشتالت درمانی گرفته‌ایم. فصول مربوط به نظام زوج بودنتان از فرضیه‌ی نظام‌های خانوادگی اقتباس شده است. برخی از قسمت‌های فصل مربوط به مذاکره از حیطه‌های سیاست و ارتباطات کاری ریشه گرفته‌اند. فصول مربوط به انتظارات و قواعد، نوارهای قدیمی و دفاع، از نظریه‌های روان‌پویشی گرفته شده است.