بریده ای از کتاب مهمان:
همه چیز با یک تصادف، در یک روز پاییزی شروع شد. مهمانی داستان ما از جایی آغاز شد که «خزان» داستان، «مهمان» موقت خانه مردی به نام «کیسان» شد. مهمانی که قرار بود مدت محدودی بماند و برود. این نزدیکی باعث شد خزان بیشتر و بیشتر کیسان را بشناسد. تازه داشت متوجه میشد هر آنچه در مورد مردها میدانسته به طور کامل صحت نداشته. او تا آن زمان بیخبر بود از اینکه مردی مثل کیسان هم میتواند وجود خارجی داشته باشد. مردی که جدای از جنتلمن بودن بسیار حواسجمع باشد و کوچکترین آرزوهای دختری را که روزی هیچ آرزویی نداشت از ته دل او بیرون کشیده و برآورده کند.
این اثر را می توانید از فروشگاه اینترنتی کتاب مهربان تهیه کنید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.