وقتی پاهامو دو طرف لبه پشت بوم میذارم و اینجا می شینم و از طبقه دوازدهم به خیابان بوستون نگاه می کنم نمی تونم به چیزی به جز خودکشی فکرکنم .
البته خودکشی خودم نه. اونقدر زندگی ام رو دوست دارم که تا آخرین نفس ادامه اش بدم. توجه ام بیشتر به آدم های دیگه اس و اینکه چه جوری سرانجام تصمیم میگیرن به زندگیشون خاتمه بدم . اینکه هیچ از کارشون پشیمون میشن؟ تو لحظه بعد از پریدن و یه ثانیه قبل از تصمیم گیری شون باید ذره ای پشیمونی تو اون سقوط آزاد و کوتاه باشه . این که وقتی زمین به سمتشون یورش می بره، بهش نگاه می کنن و فکر میکنن، لعنتی ایده خوبی نبود…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.