با وجود اینکه عملا شهاب بیست ساله داستان را در خلال فلاش بک روایت میکند، خواننده خود را در برابر شهاب خردسال می بیند. شهابی که از تبعیضهای پدرش بین او و برادر بزرگش؛ آرش رنج می برد.
آرشی که درسخوان و با استعداد است و همین ویژگیها باعث جلب تمام توجه پدر خانواده به آرش می شود؛ به طوری که پدر دو پسر خانواده را در مقام قیاس قرار میدهد و در مقابل آرش باهوش، شهاب خنگ قرار می گیرد. در این بین شهاب برای دفاع از خود سکوت میکند. عملا اعتراض میکند اما اعتراض او بیصداست. او به اصطلاح لالی انتخابی و یا سکوت پیشگی گزینشی را انتخاب می کند و هیچوقت با هیچ کسی حرف نمیزند. شادی خواهر کوچکتر شهاب، دختر شیرین زبانی است که نگاه خانواده به او سرشار از لذت است. به همین خاطر شهاب همواره فکر می کند شادی، شادی خانواده و علی الخصوص مادرش است و او غم و غصه.
نویسنده در خلال روایت داستان خوانندهاش را با دو شخصیت خیالی و به عبارتی دو دوست خیالی شهاب آشنا می کند؛ اسی و ببی.از منظری وجود این دو شخصیت می تواند آزردگی روانی شهاب را برای خواننده به تصویر کشد و از سوی دیگر عواطف و احساسات او را با وضوح بیشتری برای خواننده نمایان می کند. ماجرای صحبت نکردن آرش تا قبل از هفت سالگی و شروع مدرسه ادامه پیدا میکند و تنها کسی که از راز راوی داستان مطلع است، مادر بزرگ اوست. نثر ساده و روان داستان، همذات پنداری با کودک راوی داستان را برای خواننده ممکن میسازد. سواد روانشناسی نویسنده در پرداخت این روایت بسیار کارآمد بوده است.
به طور مثال، حضور دو شخصیت اسی و ببی که اسی نشانگر نفس سرکش شهاب و ببی نشانگر روحیه مهر طلبی اوست؛ خود گواه این مدعاست.
از رمان خانم صنیعی فیلمی به همین نام به کارگردانی یدالله صمدی و بازی هنگامه قاضیانی و حسین یاری ساخته شده است که در بخش خارج از مسابقه جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد. فیلم پدر آن دیگری، آبان ماه ۹۴ به روی پرده سینماها رفته است. کارگردان این فیلم اذعان دارد که تمام تلاش خود را برای وفاداری به متن اصلی کرده است، این در حالی است که بیننده را از نقطه نظرات خود بینصیب نگذاشته است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.