عمومی
کتاب تماشاخانه اساطیر
ریال۲۴۰.۰۰۰
کتاب نوای اسرارآمیز
ریال۷۶.۵۰۰
کتاب لبخند باشکوه آقای گیل
ریال۱۲۷.۵۰۰
من یه گیلم. من غرور خودمو به این مفتی مُچاله نمیکنم... یه بار غرور من شکست. میدونی کِی؟ نبودی! روزی که فرشها رو لوله کرده بودن و مجسمهها رو میآوردن پایین. وقتی سمسار اومد و با چند تا عمله میخواست کاشیها و مرمرهای بیرونی عمارتِ منو بکَنه، قوهای استخر اومده بودن زیر درخت شاهبلوط. و غریبانه من توی مه نگاه میکردم و دلم از حال رفت و نشستم.
کتاب از پشت شیشه ها
ریال۶۳.۷۵۰
دلم میخواست یه تیکه زمین داشتیم پونصد متر. یهجای با صفایی که آدم واقعاً طبیعتو اونجا حس کنه. بعدش... دویست مترشو با سلیقة خودمون ساختمون میکردیم؛ یه ساختمونی که پر از پنجره باشه. با شیشههای رنگی که بوی درخت بده، بوی آفتاب بده. بعد بقیة زمینمونم گلکاری میکردیم، گلای مریم و اطلسی. یه جوی آبم از میون گلا رد میشد. خیلی خوبه، نه؟