من یه گیلم. من غرور خودمو به این مفتی مُچاله نمی‌کنم... یه بار غرور من شکست. میدونی کِی؟ نبودی! روزی که فرش‌ها رو لوله کرده بودن و مجسمه‌ها رو می‌آوردن پایین. وقتی سمسار اومد و با چند تا عمله می‌خواست کاشی‌ها و مرمرهای بیرونی عمارتِ منو بکَنه، قوهای استخر اومده بودن زیر درخت شاه‌بلوط. و غریبانه من توی مه نگاه می‌کردم و دلم از حال رفت و نشستم.

دلم می‌خواست یه تیکه زمین داشتیم پونصد متر. یه‌جای با صفایی که آدم واقعاً طبیعتو اونجا حس کنه. بعدش‌... دویست مترشو با سلیقة خودمون ساختمون می‌کردیم؛ یه ساختمونی که پر از پنجره باشه. با شیشه‌های رنگی که بوی درخت بده، بوی آفتاب بده. بعد بقیة زمین‌مونم گلکاری می‌کردیم، گلای مریم و اطلسی. یه جوی آبم از میون گلا رد می‌شد. خیلی خوبه، نه؟

يوشي اويدا در اين کتاب سعي دارد نشان دهد که رمز و راز بازيِ بازيگر جزء جدايي‌ناپذير علمي است مشخص،

نمايش‌هاي پيپو دلبونو بسيار مفرح است، به نظر مي‌رسد هرکس آن‌چه را دوست دارد بر روي صحنه انجام مي‌دهد. نيازي

کتاب غرور و تعصب اثر جین آستین ترجمه رضا رضایی نشر نی منتشر شده است 

کتاب نورثنگر ابی اثر جین آستین  مترجم رضا ضرایی منتشر شده است 

کتاب بلندی های بادگیر وادرینگ هایتس اثر امیلی برونته ترجمه رضا رضایی نشر نی منتشر شده است